+ نوشته شده در جمعه سوم دی ۱۴۰۰ ساعت 16:35 توسط (صافی)
|
در بیان حرکات حروف
پیکر و اجزای سخن جان و سلامت گرفت
زیر و زبر رانده میان شکل و علامت گرفت
.
ساز و نواهای پراکنده شنیدم پس تسکین دل
پرده سران گوشه نشان وجه ضخامت گرفت
.
با دو بیان حال زمین نرم و پر از آب شد
موج هوا توبه شکن جشن شهامت گرفت
.
بیم شرف ، آدم و ناموس و معاند کشید
عقل مقلد صفت و جان و غرامت گرفت
.
با سر ساکن نتوان گفت و شنیدن چه سود
ضمه زنیدش که در این کسره اقامت گرفت
.
گر نوک پیکان بنهی بر سر تشدید گو
پوزش و تقصیر و سراسر به ندامت گرفت
.
مهدی قیاسوند(صافی)
+ نوشته شده در چهارشنبه چهارم دی ۱۳۹۸ ساعت 5:23 توسط (صافی)
|
